مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
شب رحمت، شب توبه، شب فطرس شدن آمد در این غوغای عجز از معجزه امشب سخن آمد بخـوانـید انَّـما حُـسـنِ خـتـام پنـج تن آمد کرم باران شده عالـم، عـلمدار حسن آمد دوباره یـاس بیمثل مـدیـنه یاسمن دارد جناب حیدر کرار از امشب دو حسن دارد گنهکاران گنهکاران برات آمد برات آمد برای هرچه لا ممکن، خبر از ممکنات آمد بگو بر خضرهای تشنه لب، عین الحیات آمد چه غم از موج طوفانها، که کشتی نجات آمد رسیده حضرت معشوقِ بیپایانِ دورانها همان سادهترین راهِ رهاییبخشِ حیرانها سلام ای لطف بیپایان، خدای مهربانیها پـرِ پـرواز خـاکیها، حـسـینِ آسمـانیها امـانی امـنتـر از تو، نـدارد بیامانیها چه لذت بخش تر از این، شود نذرت جوانیها تو آن پیری که پیران طریقت، پیر این دیرند غلامانت چو اربابان، رها از منّت غیرند سلام ای نابتر از لحـظههای آشناییها سلام ای خوشتر از ساعاتِ آغازِ رهاییها سلام ای یوسف مصر بقای کـربلاییها سلام السـابـقـون السابـقـونِ مجـتـبـاییها تو آن ضربالمثل بینِ کرامت آفرینهایی چه غم از بیکسی وقتی، کسِ بیکسترینهایی تو آن هستی که تا محشر، جهان باشد به فرمانت تو آن شاهی که مادر میکند فرزند قربانت نبـودی آدم و حـوا، شدند اول مسلـمانت نبودی شد خدا سر حلقۀ مرثـیهخـوانانت نبود ارض و سما اما، تو مثل مرتضی بودی نـبـودی ظاهـراً اما، رفـیـق انـبـیـا بودی فدای آن پیمبر که، تو هستی زینت دوشش فدای کعبهای که عشق تو کرده سیه پوشش منم مجنونِ آن مجنون که تقدیم تو شد هوشش خوشا رندی که در روضه قدح نوشیده با گوشش تو ای ساقی کریمانه به خوب و بد سبو دادی تو ای با آبـرو حتی جنون را آبرو دادی من آن رودم که خیلی تشنۀ دیدار دریایم حلالم کن که گم گشته، حسین بچگیهایم چه شد آن حال رویایی، چه شد آن عشق زیبایم چه شد آن روضه گردیها، چه شد آن شور و غوغایم تمام دلخوشی من، به الطاف مدام توست عوض کن حال و روزم را، عوض کردن مرام توست محرم حال عالم، احسن الاحوال میگردد به گِرد روز عاشورا تمام سال میگردد همین که بین ما حرف از غم گودال میگردد زبانها از بیـان ماجـرایت لال میگردد تو را که آسمانیها، به جسمت پیرهن کردند چرا از خاک و خون اینجا، تنت آقا کفن کردند |